loading...
* * * انديشه * * *
انديشه بازدید : 223 جمعه 15 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

حال با عنایت به اینکه ایشان ایدئولوگ و معمار انقلاب اسلامی ایران بشمار می آیند، شایسته است این حرکت عظیم اسلامی از زمان پدید آوردن آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و نظریات این اندیشمند اسلامی در بحثی مستوفی را در دو بعد نظری و عملی به خود اختصاص دهد. بیانات، اعلامیه ها و سخنان امام خمینی نه تنها منبع و ماخذ برای جامعه دانش پژوهان ایران که منشاء الهام و ره توشه برای کسانی است که فکر رهاسازی ملتهای دربند را در سر دارند. این مجموعه دریچه ای به سوی درک اندیشه های سیاسی و شناخت افکار والای امام خمینی و رهنمودهای مدبرانه ایشان فرا روی مصلحان اجتماعی می گشاید که در صدد احیاء مجدد عظمت از دست رفته اسلام در کشورهای خود می باشند. در بعد نظری، حضرت امام به تبیین ارکان نهضت اسلامی از قبیل انگیزه و هدف، هدایت، خط مشی و راه مبارزه و نتیجه و پیام قیام پرداخته اند که بیانات گهربار ایشان می تواند روشنایی بخش راه پرمخاطره تحقق اسلام ناب محمدی در اقصی نقاط گیتی قرار گیرد.

مقاله حاضر با استفاده از کلیه مجلدات صحیفه نور سعی نموده ابتدا به تجزیه و تحلیل رهیافت نظری امام (ره) نسبت به انقلاب اهتمام نماید، سپس مسائل شناختی معرفتی انقلاب اسلامی را از منظر امام راحل در ابعاد مرامشناسی، بستر شناسی و لت شناسی مورد بررسی قرار دهد و در نهایت مباحث توصیفی تحلیلی انقلاب از قبیل ویژگیهای متمایز، دستاوردها، عوامل تداوم و آسیب شناسی انقلاب اسلامی را تبیین کند.

گفتار مقدماتی: رهیافت نظری حضرت امام (ره) نسبت به انقلاب

در رابطه با ایجاد تغییر و تحول در سیاست و اجتماع دو راه حل زیرین و زبرین مطرح می باشد. راه حل زبرین (From the a بر اراده هیئت حاکم و راه حل زیرین (From the below) بر اراده عامه مردم برای ایجاد تغییر استوار است. هر یک از دو راه حل مزبور نیز می تواندشامل مصادیق تغییرات ظاهری یا نمادین و تغییرات اساسی یا بنیادین باشد. انقلاب زبرین یا رفرم یا اصلاح بیانگر تغییرات نمادین است و کودتا به معنای دست به دست شدن قدرت سیاسی در معنای آشکار و تصفیه عناصر رقیب در هیئت حاکمه در معنای خزنده از مصادیق تغییرات محتوای زبرین بشمار می آید. در راه حل زیرین، شورش (حژدرسحز) یا قیام(uprising) بر ایجاد برخی تغییرات جزئی بدون تغییر هیئت حاکمه استوار است که راه حل بنیادین همانا انقلاب است که بر تحول عمیق و اساسی در گروه حاکم طبقه حاکمه، نهادهای سیاسی، ارزشها و مبانی مشروعیت و روابط اقتصادی همراه با مشارکت وسیع توده های مردمی مبتنی می باشد.

با توجه به اینکه حضرت امام در مابین اهداف و وسایل، ارتباطی عمیق قائل بودند و بر این باور بودند که اهداف والا و گسترده ومقاصد و ایده های عظیم نیازمند تحمل زحماتی متناسب با میزان اهمیت هدف و مقصد می باشد (ج 17 ص 59)، ایشان تحول زیرین را بر تحول زبرین ترجیح می دادند از آن لحاظ که دارای اهداف و آرامانهای بزرگ بودند. از اینرو امام راحل برای حرکتی اهمیت و ارزش قائل بودند که از متن جامعه برخاسته و بر اساس خواستها و تقاضاها و اراده مردم شکل گرفته باشد (ج 16 ص 26) بنابراین دیدگاه حضرت امام نسبت به انقلاب دیدگاه حداکثر گراست (maximalist) که تحولی شگرف در تمامی ساختها و کارکردهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیک را در تحقق آن لازم می داند و این در حالی است که طرفداران اندیشه حداقل گرا (minimalist) یا تقلیل گرا (reductionist) انقلاب را صرفا حرکتی برای انتقال و جابجایی قدرت می دانند.

البته امام راحل (ره) انقلاب را تنها راه تغییر وضع اجتماعی نمی دانستند بلکه قبل از هرچیز معتقد به اصلاح حاکمان از طریق پند واندرز و نصیحت هیئت حاکمه از طریق مسالمت آمیز بودند و در صورتی که پندها واندرزها و سپس مجادله ها موثر واقع نمی گردید در آنصورت راه اصلاح وضع موجود همانا تغییر آن از طریق مقابله با رژیم حاکم و اقدام برای انقلاب عمومی به منظور سقوط نظام حاکم تشخیص داده می شد. از اینرو امام خمینی قائل به اعمال قاعده تدرج در مورد اصلاح هیئت حاکمه بودند. یعنی در صورتی که با نصیحت و ارشاد، حاکمان وقت حاضر به تغییرات رفتاری و اصلاح نظام سیاسی نمی شدند آنگاه دست زدن به انقلاب، امری اساسی و ضروری تلقی می گردید. از نظر امام خمینی اصل، هدایت و اصلاح است. لذا اگر هیئت حاکمه به چنین اصلاح و ارشادی مبادرت ورزید هدف تحقق یافته است و تنها در صورت تخطی هیئت حاکمه از ارزشها و مبانی اسلامی است که انقلاب جایز بلکه واجب می گردد.

از اینرو گرچه حضرت امام ایدئولوژی تهاجمی یعنی سرنگونی رژیم پهلوی و تلاش برای برقراری ارزشها و مبانی جدید از طریق ایجاد حکومت اسلامی را مدنظر داشته. لیکن ایدئولوژی تدافعی را راه حل اولیه می دانستند. بدین معنی که ضمن پرهیز از سرنگونی رژیم وقت که وجودش ضامن برقراری نظم و امنیت در کشور است، از باب نصیحت به حاکمان اسلامی اهتمام به هدایت آنان به عمل به احکام و مبانی اسلام داشتند و علیرغم ناقص دانستن قانون اساسی مشروطیت، از باب قاعده الزام (الزموهم بها الزموا علیه اقسهم) به آن استناد می جستند.

سیاست حضرت امام در مقابله با وضع موجود بر مبنای عمل به وظیفه شرعی، تکلیف الهی استوار بود و با توجه به اینکه انگیزه قیام را نه برای منافع شخصی یا امیال نفسانی که برای رضای خداوند می دانستند بر اساس آیه شریفه "قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا لله مثنی و فرادی" هم آحاد جامعه و هم کلیه گروهها و دستجات اجتماع را به قیام دعوت می نمودند و از اینرو تماس راه حل های فردی و جمعی را در این رابطه ضروری می دانستند.

به نظر ایشان بایستی اجتماع ایران و رواج و همراهی شعار با شعور به عنوان بستر اصلی انقلاب تحقق یابد تا از رهگذر فراگیر شدن نهضت در کلیه اقشار، حکومت عدل اسلامی ایجاد گردد به خاطر همین ویژگی بود که امام خمینی برای تحقق هدف مقدس استفاده از ابزارهای شرافتمندانه را ضروری می دانست و با توجه به ماهیت الهی نهضت از اتحاد تاکتیکی با گروههای چپ و مارکسیستی سرباز می زد و اعلام می کرد که "ما حتی برای سرنگون کردن شاه با مارکسیستها همکاری نخواهیم کرد" چرا که هدف امام صرفا نابودی فیزیکی رژیم و انتقال قدرت از گروهی به گروه دیگر نبود بلکه مقصد ایشان تحول فکری و روحی در جامعه از سطوح فردی و جمعی بود. از سوی دیگر، حضرت امام (ره) نه تنها انقلاب را ضروری می دانستند، بر گسترش دایره آن به سایر کشورهای اسلامی نیز تاکید داشتند و بر اساس آیه شریفه "ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر" خواهان تلاش مردم ام القری برای صدور انقلاب و برقراری حاکمیت اسلام در تمامی دنیا بودند. لیکن در این رهگذر نیز قائل بر اعمال اصل تدرج بودند و راه حل زبرین را برای تحقق اسلامگرایی نادیده نمی انگاشتند بلکه آن را راه حلی اولیه در برپایی ارزشهای اسلامی تلقی می نمودند. از اینرو با نصایح خود به حاکمان کشورهای اسلامی و دعوت آنها به پیش گرفتن خط مشی صحیح اسلامی و حاکمیت بخشیدن به احکام الهی ابتدا بر انقلاب زبرین در هیئت حاکمه دول اسلامی تاکید داشتند و سپس در صورت عدم هدایت حاکم اسلامی انقلاب را تنها راه نجات ملل مسلمان و شرطی اساسی برای تحقق ارزشهای اسلامی می دانستند.

آنچه ازاندیشه امام خمینی استنباط می شود ما را به این نظریه رهنمون می سازد که حضرت امام بر "بنای حکومت اسلامی درام القری" به عنوان گام اولیه در تحقق تاکید داشتند و در این رابطه وجه ذهنی انقلاب یعنی آگاهی و بیداری را مقدم بر وجه عینی انقلاب یعنی تغییر نظامهای فاسد و برقراری حکومت اسلامی می دانستند و صرفا پس از تحقق ثبات درام القری و در صورت وجود امکانات و شرایط لازم و کافی برای صدور انقلاب در سایر کشورهای اسلامی بود که فراگیر شدن گستره نهضت اسلامی را مورد تاکید قرار می دادند که در این رابطه نیز هدف از ترویج و صدور انقلاب را ابتدا بیداری و تغییر افکار و اذهان می دانستند تا مقدمه ای برای خروج از زیر بار ظلم گردد (ج 11 ص 44) .

حضرت امام علاوه بر تحقق انقلاب بیرونی یا تحول مادی، انقلاب درونی را نیز شرطی اساسی در تحقق نهضت اسلامی می دانستند. بر مبنای دیدگاه حداکثرگرای ایشان، علاوه بر تحول اساسی در تمامی ارکان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، تحول فکری، ایدئولوژیکی، عقیدتی و فرهنگی نیز امری ضروری در تحقق انقلاب است. با توجه به تاکید ایشان بر جبنه معنوی و محتوایی انقلاب، امام خمینی بر این باور بود که "انقلاب نیاز به یک نهضت فکری دارد" (ج 11 ص 196) چرا که انقلابهای غیرایدئولوژیک منجر به تحول روحی و درونی در مردم نمی نگردد و به دیکتاتوری و اختناق منجر خواهد شد. به نظر امام راحل پارامتر اسلام موجب پدید آمدن تحول روحی می گردد چرا که هدفی عظیم یعنی پیاده شدن احکام خدا در روی زمین را مطرح می نماید که اگر نصب العین ملت قرار گیرد در سایه آن وحدت و اتحاد و همدلی میان اقشار جامعه حاصل می شود و در سایه همین تحول روحی مبتنی بر اعتماد به خدا، بریدن از غیر او، شجاعت، استقبال از شهادت و تلقی آن به عنوان سعادت است که انقلاب بیرونی تحقق می یابد. بر این مبنا حضرت امام لازمه انقلاب را تغییر ادراک و نگرش عامه مردم نسبت به خویشتن و پدیده های بیرونی می دانند و در راستای نگرش رایج از روابط بین الملل که "تلقی از واقعیت مهمتر از خود واقعیت است"، بر این اعتقاد بودند که "تصور مردم از وضع اجتماعی عامل انقلاب است نه واقعیت وضع اجتماعی" (ج 11 ص 4و5) از اینرو دیدگاه حضرت امام در مورد انقلاب را می توان رهیافتی ادراک دانست.

گفتار 1

مباحث شناختی - معرفتی انقلاب از دیدگاه امام خمینی (ره)

شاید بتوان دیدگاه حضرت امام (ره) در مورد وجود شناسی انقلاب را در سه مرام شناسی، بسترشناسی و علت شناسی مورد بررسی قرار داد. در مرام شناسی به شناخت اهداف نهضت اسلامی از دیدگاه امام خمینی پرداخته می شود. در بستر شناسی، به زمینه ها و علل بروز انقلاب اسلامی در نظرگاه امام اشاره می گردد و در علت شناسی به تجزیه و تحلیل علل پیروزی انقلاب اسلامی از زاویه دید حضرت امام اهتمام می شود.

الف - مرام شناسی

اولین گام در مبارزه تعیین هدف و مقصد است که در این رابطه حضرت امام تحقق علمی محتوای اسلام و حاکمیت قوانین اسلامی را وجهه همت خود قرار داده بود (ج 13 ص 247 و ج 8 ص 50) که این بعد عقیدتی - سیاسی وماهیت اسلامی نهضت (ج 15 ص 74) از دو جنبه نظری و کارکردی قابل بررسی است. در بعد نظری، اهدافی از قبیل احیای احکام الهی (ج 13 ص 28)، ادای تکلیف، حفظ اسلام به عنوان یک امانت الهی، احیاء قرآن (ج 16 ص 27) حیاتی دوباره به اسلام (ج 17 ص 64) و مطرح شدن اسلام به عنوان وزنه ای موثر در سطح جهانی مطمع نظر حضرت امام بود. در بعد کارکردی، اجرای احکام الهی و احکام قرآن مجید، پیاده کردن احکام اسلام (ج 16 ص 27)، استقرار حکومت الله به همت تمامی اقشار ملت (ج 7 ص 27) اسلامی ساختن تمامی ارگانهای، نهادها و سازمانها، پیاده کردن اسلام واقعی از طریق تدوین قانون اساسی اسلامی (ج 8 ص 255) مورد توجه امام راحل بود. از این رهگذر احکام اسلام جهانگیر شود. (ج 6ص 22) از اینرو حاکمیت اسلام در بعد داخلی و خارجی به عنوان هدف اصلی انقلاب قلمداد می شود. حضرت امام در بعد جهانی نهضت و فراگیر شدن آن در عالم، وظیفه هر فرد را شناساندن اسلام راستین و تبلیغ اسلام در عمل و برقراری و گسترش آن از طریق صدور انقلاب اسلامی ایران به ملت های جهانی می دانند (ج 15 ص 200 و 212) و بر اتحاد مسلمانان داخل و خارج جهت "انقلاب جهانی اسلامی" (ج 6 ص 48) و تاسیس حکومت جهان اسلام و تشکیل حزب مستضعفین (ج 8 ص 267 و 276) از بین بردن دشمنان اسلام و بشریت و در نهایت برقراری صلح و صفا در جهان تاکید داشتند. علاوه بر این هدف عمده یعنی حاکمیت احکام الهی و اسلامی، حضرت امام اهداف دیگری از قبیل عدالت جویی، استقلال طلبی، آزادیخواهی و برقراری معنویت اخلاقی و سعادت بشری را برای نهضت قائل بودند که در زیر به آنها اشاره می شود.

1- عدالت جویی

امام خمینی (ره) یکی از اهداف انقلاب اسلامی ایران را ایجاد قسط و عدل (ج 8 ص 86 و 187) بسط عدالت فردی و اجتماعی، جلوگیری از ظلم و جور (ج 4 ص 46)، ایجاد حکومت قانون و اجراء قوانین بر معیار قسط و عدل می دانند. در این رابطه حضرت امام (ره) مصادیق اجتماعی و اقتصادی عدالت را برمی شمرد و آنها را زمینه ساز حکومت حق به نفع مستضعفان و حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) می داند (ج 15 ص 212) . حمایت و طرفداری از مستضعفان، خدمت به ضعفاء، رسیدگی به وضع محرومین و نجات آنان از زیر یوغ ستمگران، از بین بردن فقر و شکافهای طبقاتی در زمره گامهای مورد نظر حضرت امام (ره) برای تحقق عدالت و وصول مستضعفان به حقوق حقه خویش تلقی شده است. (ج 4 ص 59، ج 6 ص 17، ج 6 ص 20 ج 6 ص 80) .

2- استقلال طلبی

از نظر حضرت امام استقلال دارای دو بعد سلبی و ایجابی است. استقلال سلبی همانا استعمارزدایی است که زمینه ساز تحقق حکومت نه شرقی، نه غربی محسوب می گردد. (ج 17 ص 63) امام راحل یکی از اهداف انقلاب اسلامی را "قطع دست اجانب از مملکت اسلامی" (ج 6 ص 177و 178)، قطع ریشه های وابستگی، رفع سلطه و ضعف و سستی و زبونی در مقابل استعمار، جلوگیری از استثمار و استعباد و قطع منافع و مطامع استعمارگران و در یک کلام استقلال از استعمار خارجی تلقی می نماید. امام خمینی ضمن تائید بر "ماهیت ضد استعماری "نهضت (ج 15 ص 74)، هدف انقلاب اسلامی را خارج شدن از مدار وابستگی به کشورهای امپریالیست و در نهایت "شکست ابرقدرتها "می داند. (ج 13 ص 197) در این رابطه، حضرت امام نه تنها بر کوتاه کردن دست جنایتکاران خارجی و به انزوا کشاندن قدرتهای استعماری در جهان که بر مقابله با ایادی منطقه ای امپریالیسم بویژه صهیونیسم تاکیدی ویژه دارند. (ج 15 ص 212)

در رابطه با استقلال ایجابی، امام خمینی هدف انقلاب اسلامی را تامین استقلال مملکت در ابعاد سیاسی نظامی، فرهنگی، اقتصادی و فکری می داند (ج 4 ص 6 و 87 و ج 8 ص 116) . ایشان سپردن کار به کاردانان و طنخواه امین (مصاحبه حضرت امام با رادیو تلویزیون فرانسه در 23 شهریور ماه 1357)، خودکفایی و اختصاص مخازن و منابع کشور به مردم و استقلال فکری و مراکز آموزشی را از پیش شرطهای لازم برای تحقق استقلال می دانند.

3- آزادیخواهی

از نظر حضرت امام یکی از اهداف انقلاب اسلامی آزادیخواهی است که دو بعد آن یعنی آزادی منفی (رهایی از ظلم و جور و استبداد حاکم) و آزادی مثبت (ایجاد نهادهای تثبیت کننده آزادی و مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی خود) را در برمی گیرد. در رابطه با آزادی منفی، امام خمینی ضمن تاکید بر ماهیت ضداستبدادی و ظلم ستیزی نهضت (ج 15 ص 74)، مقابله با حکومت جائرانه و ستمگر و عمال سرسپرده و دست نشاندگان ظالم آن (ج 4 ص 17)، از بین بردن ریشه های طاغوت و نظام شاهنشاهی و سلطنتی (ج 4 ص 6) و قطع ریشه های اختناق، طاغوت و جنایتکاران (ج 6 ص 5) را از مصادیق آزادی ازاستبداد داخلی و نجات از ستم ستمگران می داند (ج 13 ص 127) در خصوص آزادی مثبت، امام خمینی بر احیاء روحیه آزادیخواهی، مبارزه با بردگی و بندگی، ایجاد حکومت مردمی توام با آزادی اظهار نظر در امور سیاسی و مشارکت کامل مردم به منظور اعمال اصلاحات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و بطور کلی آزادی ملت بر معیار عقل و عدل (ج 4 ص 6) و بخصوص "آزادی نسل جوان به معنای واقعی" (ج 8 ص 271 و272) تاکید داشتند. از سوی دیگر حفظ حقوق اقلیتهای مذهبی (ج 6 ص 162) و رفتار مبتنی بر کمال انصاف و مطابق قانون با آنان از جمله مصادیق آزادی مثبت از دیدگاه حضرت امام بشمار می آید.

4- برقراری معنویت اخلاقی و سعادت بشری

امام خمینی ضمن تاکید بر عامل معنویت به عنوان یکی از اهداف عمده انقلاب اسلامی، مقصد نهضت را ترویج اخلاق و آداب اسلامی (ج 13 ص 261 و262)، انسان سازی و تربیت نسل آینده و اصلاح فرهنگ (ج 6 ص 162)، تحقق ارزشهای اسلامی - انسانی و خارج کردن مردم از اسارت نفس (ج 18 ص 32) می داند و معتقد است هدف معنوی انقلاب اسلامی مبارزه با فساد و فحشاء جنسی و اداری (ج 4 ص 85 و 116)، قطع ریشه های فساد، منع از انواع کجرویها و تحقق ارزشهای اخلاقی بوده است (ج 16 ص 264) . از سوی دیگر، حضرت امام، علاوه بر جلوگیری از فساد و تباهی جامعه و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف، هدایت از بت پرستی به یکتاپرستی و مبارزه با ارزشهای جاهلیت (ج 5 ص 29)، بر تضمین سعادت بشر (ج 6 ص 14)، تامین رفاه همگان (ج 6 ص 22)، اصلاح شرایط زندگی برای اکثریت قاطع ملت و برقراری صلح بر پایه شرافت و انسانیت به عنوان اهداف نهضت اسلامی تاکید داشتند.

ب - بستر شناسی

امام خمینی ضمن تجزیه و تحلیل زمینه ها و علل بروز قیام، معتقد است که سیاستهای رژیم شاه موجب خدشه دار شدن مشروعیت این رژیم و سبب اصلی قیام گردید. امام خمینی عامل اصلی قیام را شخص شاه و تحریک رژیم و دسته حاکم و نه تحریک انقلابیون، می داند. به نظر امام راحل بیشتر عملکرد رژیم پهلوی و نه حربه های فریبکارانه و ترفندهای تبلیغاتی آن از قبیل تظاهر به اسلامخواهی و حمایت ملت مورد قضاوت و سنجش از سوی مردم واقع می شد به گونه ای که به رغم وانمود ساختن رژیم شاه به تفاهم و توافق و سازش روحانیت با هیئت حاکمه و یا استفاده از روحانی نماها برای حفظ مشروعیت خود، مردم تشخیص دادند که رژیم مزبور سیاستهای ضد اسلامی و ضد ملی را دنبال می کند و بدین ترتیب مشروعیت شاه و ایادی اش زیر سئوال رفت. در این رابطه، امام خمینی سیاست اسلام زدایی شاه، اختناق و ظلم و ستم رژیم پهلوی، پایمال شدن حقوق و آزادیهای ملت، وابستگی به بیگانگان، رواج فساد مالی، اداری و اخلاقی و وقوع حوداث افشاگرانه ماهیت رژیم پهلوی را به عنوان زمینه های بروز قیام برمی شمرد.

1- سیاست اسلام زدایی شاه

در رابطه با سیاست اسلام زدایی شاه بعنوان عاملی عمده در بروز قیام، امام معتقد بود که رژیم شاه سعی در خالی کردن اسلام از محتوای خویش (ج 17 ص 194) و تضعیف موقعیت روحانیت نزد مردم داشت و مخالفت شاه باخواستهای مردم و روحانیت در مورد تحقق احکام اسلامی بود که منجر به نهضت اسلامی ایران گردید. (ج 15 ص 137)

در رابطه با سیاست ضداسلامی از سوی شاه، امام معتقد است که رژیم پهلوی سعی در معرفی دین اسلام به عنوان افیون جامعه و توده ها، معرفی حکومت اسلامی بعنوان یک حکومت اسبتدادی و زورگو، منزوی سازی اسلام در جامعه با ترویج این فکر که دین برای تخدیر مردم است و اسلام نمی تواند در عصر کنونی حکومت را به دست بگیرد و در یک کلام تضعیف نهضت اسلامی از طریق اسلام زدایی، داشت (ج 16 ص 10 و 17ص 29) اقدامات رژیم شاه در جدایی دین از سیاست و جدا کردن مردم ایران بویژه جوانان از اسلام و مذهب (ج 17 ص 194) و پایمال کردن ارزشهای اسلامی انحراف از راه مستقیم اسلام، موجب گردید که مردم ایران احساس کنند که"اعتقاد توحیدی و مذهبی" (ج 19 ص 269) آنان نادیده انگاشته شده است. علاقمندی ملت به اسلام (ج 16 ص 35) وانگیزه الهی برای برقراری ارزشهای اسلامی و بازگشت به هویت اسلامی از دست رفته و بازیابی هویت و شخصیت انسانی بربادرفته موجب گردید که مردم ایران برای ادای تکلیف به زنده کردن احکام اسلامی اهتمام نمایند و با قیام خود نشان دهند که مطیع قوانین اسلام هستند. از سوی دیگر، مظهر سیاست اسلام زدایی شاه تضعیف روحانیت و از بین بردن مرکزیت حوزه های علمیه بود (سخنرانی امام در تاریخ 10 فروردین 1341) . رژیم شاه سعی میکرد بازدن بر چسب ارتجاع و وابستگی و تهمت کهنه پرستی و مفتخوری به روحانیت (سخنرانی امام در تاریخهای 13/3/1342 و 25/2/1343) مردم ایران را از رهبران روحانی خود جدا سازد و بویژه دانشگاهیان را به روحانیت بدبین نماید. لیکن بیداری و آگاهی مردم مانع از کنار زده شدن روحانیون از صحنه گردید و ترفتندهای تبلیغاتی رژیم شاه در خصوص روحانیت با توجه به آگاهی ملت ایران خنثی شد.

2- اختناق و ظلم و ستم رژیم پهلوی

نظام رژیم شاه ابعاد سرکوب، تبعیض و نابسامانی را دربرمی گرفت، به نظر حضرت امام یکی از عوامل بروز قیام همانا سیاست تهدید و ارعاب و سرکوب مخالفان از سوی شاه بود. استفاده از قدرت نظامی، ایجاد رعب و وحشت (ج 19 ص 66) عمال اختناق و فشار (ج 12 ص 258)، اتکاء به زور سرنیزه (ج 15 ص 182) و روا داشتن انواع ظلم و جور و قهر از سوی رژیم شاه نسبت به مردم موجب شد که وسعت دامنه قهر و فشار به درجه تحمل ناپذیری برسد و مردم ایران برای مقابله با غارت و چپاول اموال، تخریب منازل، هتک نوامیس و سر به نیست کردن مخالفان و تظاهرکنندگان از سوی رژیم پهلوی، دست به نهضت اسلامی زدند (ج 15 ص 182)، (سخنرانی امام ره در 10/1/1341و12/11/1356 و مصاحبه امام با روزنامه لوموند فرانسوی در 14 اردیبهشت 1357) از سوی دیگر مالیاتهای کمرشکن شکاف اقتصادی و طبقاتی (ج 8 ص 95)، نابسامانی وضع اقتصادی و فرهنگی (ج 2 ص 46)، دست اندازیهای ایادی رژیم به مال و جان مردم (ج 2 ص 252) و روا داشتن امتیازات نابجای اقتصادی، موجب گردید که مردم علیه تبعیض ها و محرومیت ها و بی توجهی های رژیم به مسائل رفاهی و... قیام کنند و مبارزه با ظلم و ستم را از اهم وظایف خود بدانند.

3- پایمال شدن حقوق و آزادیهای ملت

امام خمینی از بین بردن آزادیها و حقوق ملت از سوی رژیم شاه را ناشی از ساخت قدرت یک جانبه، قدرت طلبی و نوعی حکومت استبدادی شاه می دانستند و معتقد بودند که عدم دخالت مردم در مجالس شاهنشاهی (ج 12 ص 111)، سرکوب آزادیهای مردمی، عدم تطابق حکومت با خواست و ایدئولوژی مردم (ج 11 ص 190) و عدم موافقت شاه با حراست مردم و روحانیت (ج 15 ص 137) موجب نابودی حیثیتهای ملی و مذهبی و انقطاع مردم از حکومت گردیده است. از اینرو به دنبال درک خیانت رژیم به ملت در خصوص محرومیت از آزادی، مردم ایران به مقابله با رژیم پهلوی دست زده، در این رابطه امام خمینی معتقد است که یکی از عوامل بروز قیام همانا اعتلای شعور سیاسی مردم (ج 19 ص 198)، بیداری ملت (ج 8 ص 30)، تحول مردم و بالا رفتن فهم سیاسی آنان (ج 11 ص 88) و نارضایتی عام مردم از فقدان آزادیها و حقوق مشروع بوده است. به خاطر بالارفتن شعور آگاهیهای مردم از یکسو و فقدان پایگاه مردمی رژیم شاه و نبود آزادی و مشارکت سیاسی از سوی دیگر بود که مردم انقلابی ایران دست به قیامی اسلامی زدند تا به حقوق و آزادیهای شرعی خود دست یابند.

4- وابستگی به بیگانگان

امام خمینی عامل فروپاشی حکومت پهلوی را عدم اتکاء به قدرت ملت و اتکاء به بیگانگان می داند (ج 7 ص 5) و معتقد است که عامل قیام اسلامی همانا وابستگی فرهنگی، اقتصادی، نظامی، و سیاسی رژیم پهلوی به بیگانگان، دخالت اجانب در امور داخلی مملکت، اتکاء رژیم به خارجی و بیگانه (ج 15 ص 182)، وابستگی عمال مملکت به استعمارگران و عدم اتکاء به قدرت مردم (ج 15 ص 130) و فقدان مشروعیت به دلیل حمایت بیگانگان (ج 1 ص 130) بوده است. از اینرو، تکیه رژیم شاه به استعمار خارجی (ج 11 ص 190) و از دست دادن پایگاه ملی (ج 7 ص 5و6) موجب انحطاط اقتصاد مملکت، نابودی سرمایه های انسانی، و مادی، تاراج خزائن مملکت، استثمار ذخایر و نابسامانی وضع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران گردید که این مهم موجبات بروز قیام را برای دستیابی به استقلال در معنای اراده آزادتصمیم گیری در سیاستهای داخلی و خارجی فراهم آورد.

5- رواج فساد مالی، اداری و اخلاقی

از نظر حضرت امام ظلم و ستم شاه به آن اندازه رسیده بود که سعی در انحطاط فرهنگ مملکت از طریق ترویج فرهنگ مبتذل غربی و شیوع مراکز فساد فحشا داشت (ج 15 ص 54) . اشاعه فساد و تعلیمات انحرافی در دانشگاهها و سرگرم کردن جوانان و افراد مملکت به مسایل ویرانگری چون مواد مخدر و عیاشی (ج 17 ص 194) این تکلیف را برای آحاد ملت مسلمان ایران ایجاد کرد که در برابر ظالم قیام کنند چه غلبه کنند و چه کشته شوند (ج 13 ص 32) امام خمینی سعی در تحریک مردم به قیام و بیدارسازی آنان از خواب غفلت نمودند. به برکت تحول روحی و فرهنگی در جامعه (ج 8 ص 15 وج 19 ص 151) و زنده شدن امید و اطمینان و اعتماد به نفس در مردم و تقویت بنیه عقیدتی - سیاسی آنان و در یک کلام ایجاد یک انقلاب درونی در باطن مردم بود که ملت ایران برای برقراری معنویت و تحقق ارزشهای اصیل انسانی و اسلامی قیام کردند که این مهم نهایتا منجر به بروز انقلاب گردید (ج 19 ص 269)

6- وقوع حوادث افشاگرانه ماهیت رژیم پهلوی (علل خطی و دوری قیام)

امام خمینی در رابطه با علل خطی و علل دوری اشاره می کند و معتقد است که علل بروز قیام از یکسو خطی است از آن لحاظ که نهضت اسلامی فرآیندی بود که به مرور زمان شکل گرفت و از سوی دیگر دوری است از آن لحاظ که برخی حوادث، پدیده ها و جریانات موجب تسریع در وقوع انقلاب گردید و نقش کاتالیزور یا تسریع کننده قیام را ایفا کرد.

در رابطه باعلل خطی قیام، امام خمینی معتقد بودند که بعضی از آنها ریشه در نهضت تنباکو و جنبش مشروطیت دارد از آن لحاظ که قدرت مذهب و روحانیت را آشکار و مقبولیت آنان را نزد مردم بر ملا می سازد; و برخی دیگر از قبیل قیام 15خرداد سرآغاز نهضت اسلامی روحانیت بشمار می آید (ج 7 ص 50) و از آن لحاظ نقطه عطفی از تاریخ کشور ما محسوب می شود که روحانیت به تجهیز خویش و تربیت مردم به آغاز فعالیت سیاسی اهتمام کرد (ج 12 ص 153) در رابطه با علل خطی انقلاب، امام خمینی بر این اعتقاد است در طول یک قرن مردم ایران کوشیده بودند، که دست به ایجاد حکومت اسلامی بزنند و احکام اسلام را ترویج نمایند ولی علیرغم تحمل تلفات و رنجهای فراوان در این راه موفق نشده بودند از طرف دیگر استعمارگران در طول مبارزات متوجه شده بودند که باید با برنامه ای دقیق و مدون، اساس اسلام را آهسته و بتدریج از میان بردارند و بنابراین در راستای این سیاست، رژیم پهلوی دست به اسلام زدایی زد و خواست که با ابتکار احتمال انقلاب اسلامی را به صفر برساند. در همین راستا، مفاهیم عمیق عدالت اجتماعی، اسلام و قرآن به الفاظی بی محتوا تبدیل شده بود و در نتیجه برای حفاظت از کیان و شرف ملت و مناقع دینی و اخروی مردم ایران، حکومت اسلامی ضروری می نمود.

(برگرفته از : ج 6 صفحات 1 و 6 و23 و 41و 58 و 76 و 81 و 92 و 95 و 97 و 133) در رابطه با علل دوری قیام، حضرت امام بر این اعتقاد بودند که حوادث و وقایع آموزنده مانند 17 شهریور 57 که از ایام الله بشمار می آیند نقش مهم در افزایش آگاهی ملت ایران و برملا شدن ماهیت فریبکارانه رژیم پهلوی را آشکار کردند، زمینه ساز انقلاب اسلامی و به ثمر رسیدن آن بودند (ج 15 ص 137) و به عنوان جرقه قیام و کاتالیزور نهضت نقش عمده ای در تسریع بروز انقلاب داشتند.

ج - علت شناسی

نظریات حضرت امام در خصوص علل و عوامل پیروزی انقلاب اسلامی را می توان از دو زاویه مورد بررسی قرارداد: یکی از زاویه خاستگاه و منابع قدرت بسیج انقلابی که سرانجام بر منابع قدرت رژیم وقت فائق آمد و دیگری از زاویه وجه ذهنی و جنبه فکری قیام که بر ایمان به خدا و تحول ادراکی و روحی مبتنی بود.

1- خاستگاه و منابع قدرت بسیج انقلابی

بر مبنای مکتب رئالیسم سیاسی، منابع قدرت نهضت و رژیم در تقابل با یکدیگر قرار می گیرند و زمانی انقلاب به پیروزی می رسد که نهادها و منابع قدرت بسیج انقلابی بر رژیم وقت تفوق و چیرگی یابند. در رابطه با خاستگاه و منابع قدرت نهضت انقلابی، حضرت امام بر سه قشر هدایتگر، قشر نیمه متشکل و توده مردم تاکید داشتند.

1- 1- قشر هدایتگر و پیشتاز

حضرت امام روحانیت را به عنوان رهبران نهضت انقلابی و قشری عمده در هدایت انقلابی معرفی نمودند. امام راحل این قشر پیشتاز و مصلح را دارای نقشی اساسی در بیدارسازی مردم می دانستند (ج 16 ص 26) آنان به عنوان واسط بین رهبری و عامه مردم، نقش هدایت مردم در طول مبارزه را به عهده داشتند وبا توجه به قدرت معنوی و خصوصیت روحانی خود، از تبعیت و انقیاد مردم برخوردار بودند. (ج 8 ص 235 و ج 11 ص 128) اما حضرت امام نظراتی چند در خصوص عملکرد این قشر به عنوان مظهر اسلام و دارای حضوری گسترده در صف مبارزات (ج 4 ص 10) دارند که بدین شرح است:

1- 1- 1: ضرورت تحول روحی درروحانیت حضرت امام (ره) معتقدند که روحانیت برای ایجاد تحول اجتماعی باید از خود تحول روحی و انسانی ایجاد کند تا این انقلاب درونی منشا تحول در مردم و در نهایت تحقق انقلاب بیرونی گردد. از این رو نهضتی را بر قرار می دانند که از تحول درونی روحانیت و از فطرت انسانی مردم برخاسته باشد.

2- 1- 1- ضرورت وجود پایگاه برای روحانیت

امام راحل بر ضرورت حضور علماء در صحنه های انقلاب و در مساجد به عنوان مراکز عرفان و توحید، پایگاه انقلاب و سنگرهای اسلام تاکیدی عمده داشتند و معتقد بودند که سخنرانیهای وعاظ و روحانیون در این مراکز عبادی که تجلی جنگ بین کفار و مومنان است و نیز دخالت این قشر در سیاست، عامل عمده در بیداری مردم و در نهایت پیروزی انقلاب بشمار می آید. (ج 19 ص 229. ج 19 ص 93، 94 ج 17 ص 61) .

3- 1- 1- اهمیت نقشی قشر پیشتاز

حضرت امام بر نقش بیشتر از خود تاکید داشتند و معقتد بودند که رهبر به عنوان یک فرد از اهمیت چندانی برخوردار نیست مگر اینکه از بطن قشری هدایت کننده برخیزد و به عنوان نماینده آن قیام کند. تاکید امام در سخنرانیهای خود مبنی بر اینکه انقلاب متکی به فرد یا شخصیت خاص نبوده است آنجا که می فرمایند: "و اگر من نباشم باز خود ملت هست" (ج 13 صص 38 و39) بیانگر عدم اعتقاد ایشان به پیشوا سالاری، نخبه گرایی و یا اتکاء نهضت به فرد می باشد. با وجود این، آن حضرت وجود نوعی عقبه یعنی روحانیت را برای پشتیبانی رهبری، از ارکان مهم نهضت تلقی می کنند.

چرا که این قشر می تواند با تبلیغات وسیع و همه جانبه مذهبی، نقش عمده ای در ارتقاء اجتماعی و سیاسی و مذهبی مردی ایفا نموده و از پایگاه مساجد برای معرفی حقانیت ملت و نهضت همگانی ایران بهره برداری نماید. (ج 4 ص 47)

2- 1- قشر نیمه متشکل

از آنجا که برخی اقشار به دلیل هم شغلی یا همفکری ارتباط و انسجام بیشتری در مقایسه با توده مردم داشتند از نظر حضرت امام می توانستند نقشی موثر در مشارکت و دعوت مردم به شرکت در حرکتهای ضد رژیم ایفا نمایند. در این رابطه، حضرت امام بر نقش دانش آموزان، دانشجویان و دانشگاهیان، بازاریان، اصناف و بازرگانان تاکید داشتند. (ج 17 ص 169)

از نظر امام این قشر نیمه متمرکز می توانستند از پایگاههای انقلاب از قبیل دانشگاه و بازار به مبارزه با نظام شاهنشاهی اهتمام نمایند و با اعتصاب خود ضربه سختی بر پیکر رژیم مطلقه پهلوی وارد سازند: "اعتصابات بزرگ خود را هر چه بیشتر ادامه دهید، دستگاه این خائنین یاغی را فلج کنید" (ج 4 ص 10 ، 83) .

حضرت امام گاه از این قشر نیمه متشکل و واسطه به عنوان طبقه متوسط و در زمره معتقدین به مکتب و معتقدین به جمهوری اسلامی یاد می کند. (ج 15 ص 85) .

3- 1- توده مردم

حضرت امام از مردم عادی یا توده مردم که فاقد تشکیل و غالبا از قشر محروم و مادون متوسط بودند به عنوان طبقه مستضعف و محروم یاد می کند که نقشی عمده و غالب را در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا نمودند و حتی از نظرامام انقلاب متکی به قشر خاصی نبود: زنان دوشا دوش مردان در تظاهرات و راهپیماییها شرکت نمودند و حتی سهم بیشتر و نقش موثرتری را در مقایسه با مردان ایفا کردند. (ج 14 ص 230) اما از نظر حضرت امام نقش عمده را در میان "توده ملت" همانا طبقه مستضعف، مستمندان، فقرا، زاغه نشینان، حاشیه نشینان و محرومان (ج 17 ص 264) و یا طبقه سه و به تعبیر ایشان "طبقه اعلاء" (ج 15 ص 91) به عهده داشتند، همانطور که مستضعفان مومن در طول تاریخ نیز دنباله رو علماء و اولیای و انبیاء در زمره حزب الله بشمار می آمدند (ج 6 ص 184 و 186) بنابراین از نظر امام طبقات بالا در پیروزی انقلاب نقشی نداشتند و خاستگاه انقلاب بیشتر طبقه محروم و گودنشین (ج 14 ص 164) و زاغه نشینان و مردم پا برهنه (ج 19 ص 159) بودند که با اتکال به خدای تعالی نهضت را به پیش بردند. (ج 19 ص 115) و سهم عمده ای در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا نمودند.

از جمله مسائل که حضرت امام در مورد توده های عظیم مردمی تاکید داشتند وحدت کلمه و مشارکت سیاسی گسترده مردم بود (ج 6 ص 49) .

حضرت امام اتحاد و یکپارچگی، اتفاق آراء و توجه یکپارچه مردم به شکست طاغوت و وحدت اساسی اعتصام به حبل الله (ج 8 ص 155) را عامل استمرار حضور یکپارچه مردم در صحنه و دخالت آنان در سیاست می دانستند و معقتد بودند که بسیج توده ها (ج 11 ص 190)، یکپارچگی و همبستگی اقشار به یکدیگر و حضور آنان در جریان انقلاب و مبارزه باعزم و اراده ای پولادین عاملی عمده در پیروزی نهضت و تعیین مقدرات کشور به دست خود مردم به حساب می آید (ج 15 ص 74) که در این رابطه وحدت توده ملت با نیروی نظامی (ج 15 ص 107) و پیوند ارتش، ژاندارمری و شهربانی با ملت (ج 15 ص 107) از مصادیق عمده وحدت کلمه و ضامن پیروزی نهضت بشمار می آید.

2- وجه ذهنی پیروزی نهضت

در رابطه با وجه ذهنی انقلاب، حضرت امام تحول روحی در سایه ایمان به خدا و تاییدات غیبی الهی را مطرح می نمودند (ج 8 ص 7) و رمز پیروزی نهضت را اظهار ارادت ملت به اسلام وتوجه به مقصد الهی می دانستند. (ج 8 ص 72)

1- 2- ایمان و معنویت (از خودگسستگی و به خدا پیوستگی)

حضرت امام بر ایمان به خداوند (ج 17 ص 40) و تکیه بر قدرت لایزال الهی (ج 19 ص 3) به عنوان قدرت معنوی نهضت تاکید داشتند و معتقد بودند که "منبع قدرت ملت ایران اتکال به خداوند است". (ج 12 ص 68)

امام معتقد بودند که قیام ملت ایران برای خدا و با پشتوانه الهی بود (ج 4 ص 10) و حفظ عنایت خدا منشا تمام پیروزیهاست (ج 17 ص 144) . از اینرو حضرت امام اتکال به قدرت لایزال الهی و ذات مقدس حق (ج 11 ص 72)، هجرت از نفس به حق و از دنیا به عالم غیب (ج 11 ص 73) و گسستن از خود و پیوستن به خدا (ج 11 ص 73) را رمز پیروزی نهضت می دانستند و بر این باور بودند که "پیروزی را شمشیر نمی آورد، پیروزی را خون و قدرت ایمان می آورد" (ج 6 ص 49) . ایشان نیروی ایمان به خدا و اسلام و قرآن و اجتماع عقل و روح و بدن در کنار یکدیگر (ج 16 ص 198) و در نهایت خواست خدای تبارک و تعالی (ج 17 ص 59) را عامل پیروزی نهضت می دانستند و اظهاری می داشتند که "به برکت اسلام و گرایش به اسلام و با فریاد الله اکبر، این پیروزی بدست آمد" (ج 12 ص 16) . امام امدادهای غیبی الهی (که خارج از اراده بشر است) و اعتقاد مردم به یاری خداوند متعال را عامل معنویت و اسلامیت قیام و توجه ملت به مقصد اسلامی و معیارهای انسانی معنویت (ج 8 ص 73) را بیانگر اسلامی و معنوی بودن نهضت (ج 6 ص 17) می دانستند. و بر اساس آیه مبارکه "ان تنصرالله ینصرکم "توجه ملت به خدا را عامل یاری پروردگار و پیروزی نهضت قلمداد می نمودند و می فرمودند: "چه کسی منصرف کرد اینها را و چه کسی خوف در دل آنهاانداخت؟ شما که قدرت نداشتید خوف در دل آنها بیاندازید و باعث پیروزی ما آن خدای تبارک و تعالی بود" (ج 12 ص 16) . یک دست غیبی الهی بود که مردم ما را از آن حال رخوت و از آن حال سستی، از آن حال بی خبری برگرداند (ج 11 ص 88) . از این رو وجه ذهنی قیام را همان اعتقاد به اسلامی بودن خود و اسلامی کردن دیگران و عشق به کمال مطلق می دانستند.

2- 2- تحول روحی و ادراکی ملت

حضرت امام بر تحول و انقلاب درونی مردم (ج 19 ص 270) و تحول باطنی آنان در اثر عنایت خدواندی (ج 6 ص 29) و بروز تحول روحی و انسانی و تعاون در ملت به دست خداوند تعالی (ج 9 ص 19) را عامل پیروزی انقلاب می دانستند و این تحول فرهنگی (ج 6 ص 252) روحی و معنوی جامعه (ج 8 ص 95، ج 6 ص 33) را مرهون "شکسته شدن بت خوف " (ج 13 ص 140 و141) ایجاد امید و اطمینان به پیروزی و عدم رخنه یاس که از جنبود ابلیس است می دانستند. تلقی ملت از قیام به عنوان "ادای وظیفه شرعی" (ج 13 ص 133) جرات مبارزه و ایستادگی در برابر قدرتهای زمان و وابستگان خارجی و داخلی آنها (ج 15 ص 74) را با عزم بزرگ و اراده ای قوی و مشتی آهنین (ج 19 ص 198) تقویت کرد.

از اینروست که امام خمینی عدم هراس از ابرقدرتها را موجب پیروزی های معجزه آسا می دانست (ج 19 ص 5) . این تحول کیفی از نظر امام بسیار کارسازتر از کثرت عددی بود آنجا که می فرماید: "از ملت عدد نترسید. عدد کار پیش نمی برد. کیفیت اعداد است که کار پیش می برد (ج 17 ص 58) . از مظاهر این تحول می توان از عدم خوف و همت والای جوانان و ملت، ارتقاء روحیه گذشت، فداکاری، جوانمردی، صبر و تحمل و ایثار در انقلابیون دانست (ج 16ص 47، ج 19 ص 41) . امام معتقد بود که خود سازی و تزکیه نفس و توکل بر خدا و گذشت انقلابیون از منافع شخصی و آمادگی برای فداکاری (ج 11 ص 73 و 74) روحیه اعتماد به نفس و باور به خویشتن را در توده ها تقویت کرد و موجبات اعتلای شعور آگاهیهای سیاسی - اجتماعی و افزایش ظرفیتهای معنوی آنان را فراهم آورد (ج 19 ص 204) . در نظر امام اعتقاد ملت به اینکه شهادت سعادت است (ج 19 ص 165، ج 6 ص 92) و افزایش ورحیه شهادت طلبی و شجاعت (ج 6 ص 17 و40) رمز غلبه مشت بر توپ و تانک (ج 8 ص 278) است. این تحول ادراکی در ملت که مبارزه با طاغوت را به عنوان جهاد فی سبیل الله تلقی می کند موجبات پیروزی تمدن بر بربریت و حق بر باطل را فراهم ساخت.

گفتار 2- مباحث توصیفی

تحلیلی انقلاب از دیدگاه امام خمینی

حال شایسته است این نکته مورد مداقه قرار گیرد که از نقطه نظر امام خمینی انقلاب اسلامی ایران متصف به چه اوصاف و ویژگیها می باشد و عوامل دوام یا شکست انقلاب چگونه مورد تجزیه و تحلیل و ارزیابی قرار گیرد. از اینرو در این گفتار مباحث توصیفی و تحلیلی که صبغه ای از آینده نگری را نیز به همراه دارد از قبیل ویژگیها و صفات متمایز، دستاوردها، عوامل تداوم و استمرار و آسیب شناسی انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد تا از این رهگذر مسائل انقلاب پس از پیروزی از زاویه دید امام مورد اهتمام واقع شود.

الف - ویژگیها و صفات متمایز انقلاب اسلامی

انقلاب شکوهمند اسلامی ایران از بسیاری جهات از سایر انقلابها متمایز است. به گفته حضرت امام "انقلاب اسلامی از همه انقلابها جداست هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه، و هم درانگیزه انقلاب و قیام (ج 8 ص 7) ". از نظر امام راحل "این انقلاب بهترین انقلابهایی است که تاکنون واقع شده است" (ج 10 ص 49) و آن را "پدیده ای کم نظیر یا بی نظیر (ج 15 ص 85) و"انقلابی منحصر به فرد" (ج 15 ص 118) می داند. از ویژگیهای متمایز انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی می توان به بعد معنوی و اسلامی نهضت، تحقق آزادی کامل پس از انقلاب، تغییر و تحولات بنیادین و عمیق، آرام بودن انقلاب، هویت مستقل و نه شرقی و نه غربی انقلابی و سهیم بودن تمامی اقشار و طبقات جامعه از حمایت از انقلاب اشاره کرد.

1- بعد معنوی و اسلامی انقلاب

از دیدگاه امام رحل (ره) انقلاب اسلامی ایران انقلابی تک بعدی و تک محوری و منحصر به تقاضاهای مادی نبود بلکه انقلابی چند بعدی بود که باعث شکوفا شدن استعدادهای مادی و معنوی گردید و خواهان انقلاب ارزشی و معنوی نیز بود. امام خمینی (ره) ضمن تاکید بر ماهیت ایدئولوژیک نهضت معتقد بود که"این انقلاب سیاسی یا نیمه سیاسی نبود بلکه تمام اسلامی بود" (ج 6 ص 17) . به نظر امام (انقلاب ایران هم از نظر محتوی و هم ظاهر اسلامی بوده است در صورتی که انقلابهای دیگر یا از هیچ لحاظ اسلامی نبوده اند و یا تنها از نظر ظاهر اسلامی بوده اند" (ج 15 ص 237) . از نظر ایشان تنها انقلابی که در عصر فضا و تکنولوژی دارای جنبه مذهبی و اسلامی بوده و"انقلابی الهی برای خدا و ایمان بوده است" (ج 15 ص 76) انقلاب اسلامی ایران می باشد. حضرت امام ضمن تاکید بر عامل عقیده و ایمان و معنویت قیام و راه اسلامی و الهی نهضت (ج 13 ص 277 و ج 14 ص 264) انقلاب اسلامی ایران را " انقلاب ارزشها" و به عبارت دیگر "انفجار نور" می داند. از آن لحاظ که برای خدا و ایمان و دستیابی به اهداف معنوی و متکی بر عقاید اسلامی بوده است (ج 6ص 76و ج 15 ص 76) . به نظر امام خمینی (ره) "سایر انقلابها جهت رسیدن به مسائل دنیوی بوده ولی انقلاب اسلامی ایران اهداف متعالی تری داشته است". (ج 17 ص 54و63)

ایشان در جایی دیگر اشاره می کند که طریقه های دیگر برای وصول به چیزهای دنیوی و انقلاب اسلامی برای وصول به ارزشهای اسلامی است. (ج 17 ص 63) با توجه به اینکه این انقلاب معنوی و تکامل گرا بود از نظر امام از همان آغاز حرکت، راه آینده مشخص بود که این مشخص بودن هدف موجبات همراهی اکثریت توده های مردم با قیام اسلامی مزبور را فراهم آورد (ج 16 ص 12) چرا که معنویت قیام مانع از تحقق سایر اهداف سیاسی آن یعنی آزادگی، عدالت و رفع تبعیضهای اجتماعی نمی گردید. بدین لحاظ بود که حضرت امام قیام اسلامی و الهی ایران را به دلیل ماهیت اسلامی آن برتر از سایر انقلابها و بهتر از تمامی انقلابها می داند (ج 10 ص 42، ج 13ص 32) و به دلیل این ویژگی ایدئولوژیک و اسلامی بود که انقلاب اسلامی ایران ضمن توجه به صدور انقلاب وتاکید بر سیاست جهانی (ج 17ص 39 و 138) دارای ابعاد جهانشمول و فراوطنی می باشد.

2- تحقق آزادی کامل پس از انقلاب

به نظر امام بعد از هر انقلابی آشفتگی و در نتیجه اختناق بوده است (ج 111 ص 191) اما ویژگی متمایز انقلاب اسلامی آنست که بر خلاف سایر انقلابها "از همان روز اول همه گروهها را فرصت داد، همه روزنامه ها را اجازه داد و همه اجتماعات را اجازه فعالیت داد." (ج 10 ص 68) . عدم برقراری حکومت نظامی (ج 13 ص 18) یا قتل عام یا تصفیه های توام با کشتار، اجازه انتشار روزنامه ها و عدم توقیف آنها، عدم منع اجتماعات یا حبس افراد یاتعطیلی احزاب (ج 11 ص 107) و نیز احترام به اقلیت های مذهبی همگی از مظاهر وجود "آزادی مطلق " (ج 10ص 107و 108) فورا پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می باشد. از این لحاظ حضرت امام انقلاب اسلامی ایران را پر ثمر و کم ضایعه (ج 13ص 181) می داند و معتقد است "ثمرات انقلاب در مقابل ضایعات و مضراتش زیاد و چشمگیر می باشد" (ج 15ص 85 و 196)

3- تغییر و تحولات بنیادین و عمیق

بیشتر انقلابها صرف دست به دست شدن قدرت در معنای حداقل گرا می باشد در حالیکه انقلاب اسلامی ایران از آن لحاظ که علاوه بر انتقال قدرت، خواهان ایجاد تغییرات بنیادین در ارزشها و دگرگونی در تمام ابعاد وجودی جامعه و فرد بود (ج 19 ص 269) . از اینرو در نهضت حداکثرگرای ایران، مردم خواستار تغییراتی اساسی در همه ابعاد جامعه ایرانی اعم از سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بودند. ویژگی متمایز انقلاب اسلامی ا

برچسب ها امام خميني , نظريه انقلاب اسلامي , محمدرضا دهشیری , رهیافت نظری حضرت امام (ره) نسبت به انقلاب , معرفتی انقلاب از دیدگاه امام خمینی (ره) , مرام شناسی , عدالت جویی , استقلال طلبی , آزادیخواهی , برقراری معنویت اخلاقی و سعادت بشری , بستر شناسی , مباحث شناختی , سیاست اسلام زدایی شاه , اختناق و ظلم و ستم رژیم پهلوی , پایمال شدن حقوق و آزادیهای ملت , وابستگی به بیگانگان , رواج فساد مالی، اداری و اخلاقی , وقوع حوادث افشاگرانه ماهیت رژیم پهلوی (علل خطی و دوری قیام) , علت شناسی , خاستگاه و منابع قدرت بسیج انقلابی , قشر هدایتگر و پیشتاز , ضرورت وجود پایگاه برای روحانیت , اهمیت نقشی قشر پیشتاز , قشر نیمه متشکل , توده مردم , وجه ذهنی پیروزی نهضت , ایمان و معنویت , از خودگسستگی و به خدا پیوستگی , تحول روحی و ادراکی ملت , مباحث توصیفی , مباحث توصیفی تحلیلی انقلاب , دیدگاه امام خمینی , ویژگیها و صفات متمایز انقلاب اسلامی , بعد معنوی و اسلامی انقلاب , تحقق آزادی کامل پس از انقلاب , تغییر و تحولات بنیادین و عمیق , آرام بودن انقلاب , هویت مستقل و نه شرقی - نه غربی انقلاب , سهیم بودن تمامی اقشار و طبقات جامعه در حمایت از انقلاب , دستاوردهای انقلاب اسلامی , تحول در نهادهای سیاسی - اجتماعی , آزادی , گسترش مشارکت سیاسی , استقلال , استقلال سیاسی , استقلال اقتصادی , استقلال فرهنگی , استقلال نظامی , جایگزینی ارزشهای اسلامی و ایجاد تحول روحی , بیداری ملل مسلمان جهان , عوامل تداوم و استمرار انقلاب اسلامی ایران , وحدت مقصد و کلمه , حفظ ارزشهای اسلامی و معنوی , حضور دائم مردم در صحنه , وفاداری متقابل ملت و مسئولان , نوسازی مادی و معنوی , تقویت و توسعه تبلیغات داخلی و خارجی , حفظ ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام , آسیب شناسی انقلاب اسلامی , انحراف از ارزشهای اسلامی و اخلاقی , اختلاف و تفرقه , بی تفاوت سیاسی , خودباختگی در مقابل فرهنگ غرب , تبلیغات بیگانگان و اهمال در تبلیغ اسلام , سوء مدیریت , وابستگی , تحریف تاریخی آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی , محبوس ماندن انقلاب در کشور ,
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 29
  • کل نظرات : 13
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 13
  • بازدید ماه : 236
  • بازدید سال : 1,220
  • بازدید کلی : 22,064